پيام

AK8
92/6/18

+ اداره گذرنامه كويت كه هيچ؛ولي مال عراق داره اعصاب خورد ميكنه

قاچاقي برو برادر:)

ب پايان اين اعصاب خورد شدن ها فک کن...

آخ چقدر دوست داشتم يک گوشه جنگ سهمي مي داشتم اخ اي کا

من عراق نمي رم مگذر از خرمشهر جزيره مجنون هويزه الشلمچه و بصره و خيلي جاهاي ديگه که خون دوستام ريخته گذرنکنم با هاشون عهد نبندم که انتقام خونشون اينبار از بعثيهاي صهيونيسم نگرفتم شهيد و نور بالا نزنم بهشون قول مي دم خوشبخت هم بشم جز عصر جمعه باقي هفته تو دلم گريه کنم و بهشون قول بدم شر به پا نکنم دعوا تمام اين پولدار هاي نوکيسه که زورشون مي ياد بيست هزار تومان پول تنظيم سند مي خوان زياد بدند و نصف

بگيرم و در جهاد هم کفش اسرائيلي يا رو شبا نزنم و آخر هفته تو گمرک نفروشم در شپ دشمنا رو مورچه به جونشون نندازم شپشاي ته جيباشون باقي بذارم دلاراشون اگر قلابي بود به بانگ پس مي دم يعني يک سرباز نوربالاي مخلص و با صفا مي شم به غير از خودي دشمن به جاش خوب مي شم و يک روول ور کش با مرام مي شم که با روول ول مثل قناصه خال مي زنم آي صهيونيسم مگر تو با عث بشي من رو ول ور نقره اي بدست بشم

يکي پيدا مي شه به من يک رول ور نقره اي حتي توي جاتيرش سرب داغ بريزه ولي رول ول باشه من عشقم تو اسلحه ها يک رول ور نمي دونيد کلانتري که بودم رول ور به من عين هايپ بود با اينکه تو دو سال خدمتم حتي يک گولوله ام در بدترين موقعيت ها شليک نکردم ولي عشق اسلحه بودن هم يک نوع کرم ديگه منم از وقتي شناختم ارزوي يک رول ور داشتم اي خدا ادعوني قداستجب لکم انشا الله الهم صل علي محمد و آل محمد ولعن اهلک اعدائهم

* صحرا *

*قائم*

پناه خيال