تاریخ : پنج شنبه 92/5/24 | 12:40 صبح | نویسنده : رضا
ارتش سرخ دات کام :
ظاهرا داستان اختلافات علی دایی و علی کریمی پایانی ندارد و این دو چهره بزرگ فوتبال ایران هر از گاهی با مصاحبه، متلک و طعنه از خجالت یکدیگر درمی آیند و این قصه کماکان ادامه دارد.
سال هاست بین علی دایی و علی کریمی فاصله افتاده و متاسفانه این فاصله فراوان را هیچ کس نتوانسته پر کند، نه ما و نه دوستان مشترک!
تجربه نشان داده که معمولا اختلافات ما ایرانیان از یک سوءتفاهم کوچک آغاز و به مرور زمان به مشکلی بزرگ و بحرانی لاینحل بدل می شود. ماجرای علی دایی و علی کریمی نیز برگرفته از همین فرهنگ ایرانی است.
چه بسا اگر دوستان مشترک و ما رسانه ها کمی تلاش می کردیم تا این دو را به یکدیگر نزدیک کنیم، شاهد این همه جنگ لفظی و آزاردهنده میان دو بزرگ این فوتبال نبودیم.
این دو مدت هاست در رسانه ها به یکدیگر حمله می کنند، در حالی که اساسا دلیلی برای این جدل و رویارویی وجود ندارد.
یکی گلزن بوده و سرزن و قدبلند و دیگری تکنیکی و پا به توپ و هنرمند و درواقع یکدیگر را تکمیل می کردند.
از آن مهم تر هر دو در آسیا و حتی جهان شناخته شده هستند و می توانستند به جای به رخ کشیدن این همه اختلاف با الگوبرداری از پله و مارادونا، از هموطن خود حمایت می کردند.
پله و مارادونا که به تندخویی و زبان سرخ شهره هستند، هر چقدر به یکدیگر هجوم می آورند و علیه هم مصاحبه می کنند، در دفاع از نیمار برزیلی و مسی آرژانتینی رقابت دارند. هرگز مصاحبه ای از این دو در انتقاد تند و جوی علیه هموطن جوانتر خود نخوانده و نشنیده ایم و... چرا علی کریمی و دایی چنین نیستند؟
همه زیبایی زندگی در محبت کردن و دوست داشتن است و اینکه به دیگران احترام بگذاری و برایشان ارزش قائل شوی، آن وقت انسانی سربلند هستی و این همان چیزی است که ما هرگز از کریمی و دایی نخواسته ایم.
نگارنده روزی در لابی هتل المپیک از علی دایی درباره همین اختلاف و زخم کهنه پرسیدم و جواب شنیدم: «نمی دانم، به درستی نمی دانم سرمنشأ این اختلاف چیست اما خوب می دانم علی کریمی پسری ساده و دل پاک است که اتفاقا من هم دوستش دارم. بیشتر از خیلی ها هم دوستش دارم، اما نمی دانم چرا این قدر زود توسط دیگران تحریک می شود و علیه من یا دیگران موضع می گیرد. من فوتبال کریمی را قبول دارم و به او احترام می گذارم، ولی وقتی می بینم تحت تاثیر بعضی ها قرار می گیرد، دیگر نمی دانم چه بگویم. همان کسانی که جلوی من علی دایی دولا و راست می شوند و بعد به اتاق علی کریمی می روند و پشت سر من حرف می زنند تا به اصطلاح کریمی را برای درگیر شدن با علی دایی تحریک کنند و... آیا خود کریمی اینها را نمی بیند؟!»
و روزی دیگر در هتل آزادی تهران و به طور کاملا اتفاقی به علی کریمی برخوردم. او عضو استیل آذین بود و علی دایی در پرسپولیس مربیگری می کرد و بسیار هم تحت فشار بود. خیلی دوستانه به علی کریمی پیشنهاد دادم الان وقت نشان دادن معرفت است. علی دایی چند باخت متوالی داشته و نیاز به حمایت و بزرگی تو دارد. اگر یک دسته گل بخری و سر تمرین پرسپولیس بروی، جوانمردی را در حق او و حتی فوتبال ایران تمام کردی و...!
در چهره اش چیز غیرمعمولی موج می زد. کمی سکوت کرد و سپس با صدایی گرفته گفت: «خیلی دوست دارم، اما نمی شود. بقیه چه می گویند؟ خود شما رسانه ها چه می نویسید؟ همه فکر می کنند من می خواهم به پرسپولیس برگردم و... من از ته دلم می خواهم علی دایی در پرسپولیس موفق شود، ولی... نمی شود داداش، نمی شود!»
مجموع حرف های علی دایی و علی کریمی در جمع های دوستانه چیزهایی بود که در بالا ذکر شد، اما متاسفانه در رسانه ها و کنفرانس های مطبوعاتی و روبه روی میکروفن و دوربین های تلویزیونی دوباره صحبت از اختلاف بود، طعنه بود، متلک بود و سرشار از جنجال.
حالا این زخم کهنه دوباره سر باز کرده است، یکی به پرسپولیس برگشته و دیگری رفته و همه هم می دانند این دو نمی توانند در یک تیم با یکدیگر کار کنند، اما پرسش اینجاست: «آیا نمی توانند به یکدیگر احترام بگذارند؟»
این طرز رفتار و حملات لفظی دو بزرگ فوتبال به یکدیگر روحیه ورزشکاری و مردانگی را می کشد و شاید باید همه ما و دوستان مشترک وساطت کرده و طبق پیشنهاد علی کریمی یک بار برای همیشه این دو را با هم روبه رو کنند تا مرد و مردانه حرف هایشان را بزنند و به این اختلافات پایان دهند؛ حالا نظر شما خواننده گرامی چیست؟
سال هاست بین علی دایی و علی کریمی فاصله افتاده و متاسفانه این فاصله فراوان را هیچ کس نتوانسته پر کند، نه ما و نه دوستان مشترک!
تجربه نشان داده که معمولا اختلافات ما ایرانیان از یک سوءتفاهم کوچک آغاز و به مرور زمان به مشکلی بزرگ و بحرانی لاینحل بدل می شود. ماجرای علی دایی و علی کریمی نیز برگرفته از همین فرهنگ ایرانی است.
چه بسا اگر دوستان مشترک و ما رسانه ها کمی تلاش می کردیم تا این دو را به یکدیگر نزدیک کنیم، شاهد این همه جنگ لفظی و آزاردهنده میان دو بزرگ این فوتبال نبودیم.
این دو مدت هاست در رسانه ها به یکدیگر حمله می کنند، در حالی که اساسا دلیلی برای این جدل و رویارویی وجود ندارد.
یکی گلزن بوده و سرزن و قدبلند و دیگری تکنیکی و پا به توپ و هنرمند و درواقع یکدیگر را تکمیل می کردند.
از آن مهم تر هر دو در آسیا و حتی جهان شناخته شده هستند و می توانستند به جای به رخ کشیدن این همه اختلاف با الگوبرداری از پله و مارادونا، از هموطن خود حمایت می کردند.
پله و مارادونا که به تندخویی و زبان سرخ شهره هستند، هر چقدر به یکدیگر هجوم می آورند و علیه هم مصاحبه می کنند، در دفاع از نیمار برزیلی و مسی آرژانتینی رقابت دارند. هرگز مصاحبه ای از این دو در انتقاد تند و جوی علیه هموطن جوانتر خود نخوانده و نشنیده ایم و... چرا علی کریمی و دایی چنین نیستند؟
همه زیبایی زندگی در محبت کردن و دوست داشتن است و اینکه به دیگران احترام بگذاری و برایشان ارزش قائل شوی، آن وقت انسانی سربلند هستی و این همان چیزی است که ما هرگز از کریمی و دایی نخواسته ایم.
نگارنده روزی در لابی هتل المپیک از علی دایی درباره همین اختلاف و زخم کهنه پرسیدم و جواب شنیدم: «نمی دانم، به درستی نمی دانم سرمنشأ این اختلاف چیست اما خوب می دانم علی کریمی پسری ساده و دل پاک است که اتفاقا من هم دوستش دارم. بیشتر از خیلی ها هم دوستش دارم، اما نمی دانم چرا این قدر زود توسط دیگران تحریک می شود و علیه من یا دیگران موضع می گیرد. من فوتبال کریمی را قبول دارم و به او احترام می گذارم، ولی وقتی می بینم تحت تاثیر بعضی ها قرار می گیرد، دیگر نمی دانم چه بگویم. همان کسانی که جلوی من علی دایی دولا و راست می شوند و بعد به اتاق علی کریمی می روند و پشت سر من حرف می زنند تا به اصطلاح کریمی را برای درگیر شدن با علی دایی تحریک کنند و... آیا خود کریمی اینها را نمی بیند؟!»
و روزی دیگر در هتل آزادی تهران و به طور کاملا اتفاقی به علی کریمی برخوردم. او عضو استیل آذین بود و علی دایی در پرسپولیس مربیگری می کرد و بسیار هم تحت فشار بود. خیلی دوستانه به علی کریمی پیشنهاد دادم الان وقت نشان دادن معرفت است. علی دایی چند باخت متوالی داشته و نیاز به حمایت و بزرگی تو دارد. اگر یک دسته گل بخری و سر تمرین پرسپولیس بروی، جوانمردی را در حق او و حتی فوتبال ایران تمام کردی و...!
در چهره اش چیز غیرمعمولی موج می زد. کمی سکوت کرد و سپس با صدایی گرفته گفت: «خیلی دوست دارم، اما نمی شود. بقیه چه می گویند؟ خود شما رسانه ها چه می نویسید؟ همه فکر می کنند من می خواهم به پرسپولیس برگردم و... من از ته دلم می خواهم علی دایی در پرسپولیس موفق شود، ولی... نمی شود داداش، نمی شود!»
مجموع حرف های علی دایی و علی کریمی در جمع های دوستانه چیزهایی بود که در بالا ذکر شد، اما متاسفانه در رسانه ها و کنفرانس های مطبوعاتی و روبه روی میکروفن و دوربین های تلویزیونی دوباره صحبت از اختلاف بود، طعنه بود، متلک بود و سرشار از جنجال.
حالا این زخم کهنه دوباره سر باز کرده است، یکی به پرسپولیس برگشته و دیگری رفته و همه هم می دانند این دو نمی توانند در یک تیم با یکدیگر کار کنند، اما پرسش اینجاست: «آیا نمی توانند به یکدیگر احترام بگذارند؟»
این طرز رفتار و حملات لفظی دو بزرگ فوتبال به یکدیگر روحیه ورزشکاری و مردانگی را می کشد و شاید باید همه ما و دوستان مشترک وساطت کرده و طبق پیشنهاد علی کریمی یک بار برای همیشه این دو را با هم روبه رو کنند تا مرد و مردانه حرف هایشان را بزنند و به این اختلافات پایان دهند؛ حالا نظر شما خواننده گرامی چیست؟
.: Weblog Themes By Pichak :.